بهاره قانع نیا - چند روزی میشد که هواشناسی برای آخر هفته بارش باران را پیشبینی کرده بود. با این حال، هیچ چیز از آسمان نباریده و جز بادهای سرد و ابرهای صاف و روشن، کسی سراغی از ما نگرفته بود.
صندلیام را کشیده بودم کنار در شیشهای بالکن و خودم را چسبانده بودم به شیشههای بخارگرفته و خیره به آسمان نگاه میکردم. شعاعهای کمجان خورشید تلاش میکردند هر طور هست لج مرا دربیاورند و ابرها را کنار بزنند و احتمال وقوع هر بارشی را رد کنند.
آهی کشیدم و با گرمای نفسم شیشه را کدر کردم. بعد بلافاصله با انگشت اشارهام چشم و دهانی غمگین رویش کشیدم.
- باز چی شده؟
سر برگرداندم. خواهرم، ستاره، وسط قالی پذیرایی نشسته بود و دورتادورش کتاب و برگه و جزوه چیده بود.
با ناامیدی گفتم: هیچچی نمیباره چرا؟!
سری تکان داد و گفت: هوا آلوده است. زمین گرمه هنوز و هزارتا دلیل دیگه که باعث میشه ابرها نتونن تمرکز کنند روی بارش.
با توجه به توضیحات ستاره، دوباره گردن کج کردم و ابرها را نگاه کردم و زیر لب گفتم: پنبهها! لطفا دقت کنید و با همه توان تمرکز کنید روی کارتون. مطمئنم موفق میشین!
ستاره پقی زد زیر خنده و گفت: اگه تو استرس بهشون وارد نکنی، شایدم واقعا موفق شدن!
از روی صندلی بلند شدم و کشیدمش سمت شومینه: نمــیدونـــم چـــرا تازگــــی پیشبینیهای سازمان هواشناسی میره روی هوا.
ستاره کتاب بزرگی از کنار دستش برداشت و گفت: چون قطعیت وجود نداره. پیشبینیهای جوی پیشگویی نیست که اتفاق بیفته. وقتی به مردم خبر هواشناسی اعلام میکنن، براشون حجت میشه و تو ذهنشون میمونه، اما به نظرم باید یاد بگیریم پیشبینی وضع هوا هر زمانی میتونه تغییر کنه.
بعد با غرور عجیبی، صاف زل زد توی مردمک چشمهایم و گفت: این رو من میگم چونکه رشتهام ریاضیه، که کارم حل معادلات پیچیده و عجیبه.
چپچپ نگاهش کردم وگفتم: نگاه کن خانم ریاضیدان! من این حرفها حالیم نیست! من رشتهام ادبیاته و کارم درک شعرهای کوتاه و بلند شاعرهاست. با من از احتمال و درصد نگو! با من از قطعیت و یقین بگو!
اگه بگی بارون میآد، باید بیاد وگرنه من حس و حالم به هم میریزه و خراب میشه. بعدش هم من پاییز بارونی رو دوست دارم!
ستاره کمی مکث کرد. بعد گفت: ببین آقای شاعر! ما باید تجهیزاتمون رو قویتر کنیم و شبکه دیدهبانیمون رو تقویت کنیم. در این صورت، وضع پیشبینیهامون بهتر میشه.
در هر حال، یک اصل و قانون هست که میگه نمیشه وضع هوا رو صددرصد پیشبینی کرد. این فقط درباره ایران هم نیست. مثلا سال گذشته سیلابی در پاریس اتفاق افتاد که پیشبینی نشده بود.
یک موج گرمای قوی هم در اروپا رخ داد که گرمترین تابستون اروپا رو ساخت ولی هیچکدوم از مدلهای اروپایی پیشبینی نکرده بودش. حالا چرا اونجا بلوا و جنجال نمیشه؟ برای اینکه کاربران اعم از متخصصها و مردم میدونن و پذیرفتهن که پیشبینی خطا داره.
دیدم سر و کله زدن با ستاره فایدهای ندارد. نه او حس مرا درک میکرد، نه من از استدلالهای عجیب و غریبش سر درمیآوردم.
صندلیام را دوباره کشیدم سمت شیشهها. صورتک غمگینم پاک شده بود. دوباره آهی کشیدم و مشغول طراحیاش شدم که صدای گوشنوازی آمد.
با اشتیاق پنجره را باز کردم. مهمان عزیزم، باران، از راه رسیده بود!